در دنیای جمعآوری ساعت zara اصل پوششهای فراوانی در خصوص افراد حرفهای مانند غواص، خلبان، سرآشپز و نوازنده وجود داشته است.
ما قبلاً فکر می کردیم که جمع آوری ساعت یک سرگرمی یا وسواس مبهم است، اما این تا زمانی بود که رسانه های اجتماعی به وجود آمدند.
با پلتفرم هایی مانند اینستاگرام و فیس بوک، طبیعی است که فرد مجذوب یا اغوا شود و به سوراخ خرگوش قدردانی از هنر ساعت سازی کشیده شود.
یا زمانی که امکان برقراری ارتباط با کلکسیونرهای دیگر در سراسر جهان به واقعیت تبدیل شود، کنجکاوی به سرعت تبدیل به وسواس می شود. البته راههای دیگری نیز وجود دارد که میتوانید عمیقاً عاشق ساعتشناسی شوید.
این را به عنوان مثال در نظر بگیرید، ملاقات با یک استاد برجسته اما متواضع که در مورد آموزش با کیفیت تحقیق می کند، اما زمانی که رولکس داتجست دو رنگ درست از آستین او ظاهر می شود، شوکه می شود.
این استاد که علاقه زیادی به یادگیری بچه ها داشت، مردی که شلوار جین خاکستری لوی و پیراهن صورتی آکسفورد از Uniqlo می پوشید (بله، پرسیدم)، رولکس داتجست دو رنگ می پوشید؟
البته هرکدام به خودی خود و از آن نمونه سونامی سوالاتی در ذهنم هجوم آورد و خیلی زود به ارتباط ساعت ها و شخصیت ها در زمینه آموزش فکر کردم. این در حال حاضر در مورد او در خارج از تدریس به دانشجویان چه می گوید؟
سپس با ایده های جفت کردن ساعت ها با مربیان خاص بازی کردم و این در نهایت منجر به این مقاله شد. مثال های زیر البته نظر خود من است.
من فقط باید با یک Longines شروع می کردم. یکی از تاثیرگذارترین دانشمندان تاریخ، خودش یک لانگینز می پوشید. پروفسور بزرگ آلبرت انیشتین، که از قضا دانش آموز ایده آلی نبود، یک لونگین تونیو شکل طلای 14 عیار را تکان داد.
این سه نفر و ساعت هایشان به وضوح متفاوت بودند، اما ویژگی های مشترکی داشتند. از نظر انیشتین، هپبورن و ارهارت، همه آنها عمیقاً به انسانیت و پیشرفت جامعه اهمیت می دادند. علاوه بر این، اگرچه ساعتهای آنها از نظر عملکرد و طراحی متفاوت بودند، اما از نظر رشتههای خاص کاربر، ظریف و کاربردی بودند.
دیدگاه شما با موفقیت ثبت شد.